در حال بارگذاری ...
...

امیر دژاکام، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر در گفت‌وگو با سایت ایران تئاتر، درباره نمایش اسپانیانی"مالیخولیایی گذر زمان" افزود:«نکته جالب توجه این نمایش مینی‌مالیست شرقی آن است که یاد ادبیات عارفانه کشورمان را زنده می‌کند:
ما لعبتکانیم و فلک لعبته باز/ از روی حقیقتیم نه از روی مجاز. زیبایی این اثر در آن است که هر کس با آن مواجه می‌شود، تعبیرهای متفاوتی حول موضوع مرگ، نابودی و یا تغییر و تبدیل به دست می‌آورد.»

امیر دژاکام، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر در گفت‌وگو با سایت ایران تئاتر، درباره نمایش اسپانیانی"مالیخولیایی گذر زمان" افزود:«نکته جالب توجه این نمایش مینی‌مالیست شرقی آن است که یاد ادبیات عارفانه کشورمان را زنده می‌کند: ما لعبتکانیم و فلک لعبته باز/ از روی حقیقتیم نه از روی مجاز. زیبایی این اثر در آن است که هر کس با آن مواجه می‌شود، تعبیرهای متفاوتی حول موضوع مرگ، نابودی و یا تغییر و تبدیل به دست می‌آورد.»

در"مالیخولیای گذر زمان" نوعی کمیته گرایی شرقی به چشم می‌خورد که مرا به یاد دوبیتی‌های خیام می‌اندازد.
امیر دژاکام، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر در گفت‌وگو با سایت ایران تئاتر، درباره نمایش اسپانیانی"مالیخولیایی گذر زمان" افزود:«نکته جالب توجه این نمایش مینی‌مالیست شرقی آن است که یاد ادبیات عارفانه کشورمان را زنده می‌کند:
ما لعبتکانیم و فلک لعبته باز/ از روی حقیقتیم نه از روی مجاز. زیبایی این اثر در آن است که هر کس با آن مواجه می‌شود، تعبیرهای متفاوتی حول موضوع مرگ، نابودی و یا تغییر و تبدیل به دست می‌آورد.»
وی ادامه داد:«اگر به عروسک‌ مرگ نگاه کنید در دست او یک داس می‌بینید و داس نشانه برداشت محصول است نه نابودی. در این بین دو گروه به مرگ می‌اندیشند؛ گروهی که با محاسبات شطرنج‌گونه زندگی سعی دارند این تبدیل را به عقب بیاندازند و گروهی دیگر با گوشه نشینی و انتظار، دست به هیچ کاری نمی‌زنند و در خشکی، منتظر مرگ می‌مانند.»
این نویسنده و کارگردان تئاتر درباره موضوع انتظار برای مرگ نیز گفت:«این بخش مرا به یاد دو قصه از"عطار" انداخت. اول، قصه پیرمردی که به انتظار مرگ، قبری ساخته و کفن خود را بر آن آویخته بود و در دهانه گور، سال‌ها به انتظار مرگ زندگی کرده بود و دیگر آن مرد که از ترس گناه، خانه‌ای از سنگ ساخته و پنجره کوچک آن را نیز از ترس آن که گناه از آن داخل نشود، مسدود کرد و در گور خود ساخته، مرد. این نمایش به درستی نشان می‌داد که برخی قبل از آن که مرگ به سراغشان بیاید، مرده‌اند.»
وی در نقد اجرای این اثر نیز گفت:«کاری دوست داشتنی بود و به واقع نباید بیشتر از یک تماشاگر آن را می‌دید. گرچه در اجرا چیز پیچیده‌ای نیست، اما با تاکیدی که روی لحظه می‌گذارد، خاص می‌شود.»
وی درباره نمایش عروسکی و ویژگی‌های عروسک گفت:«آن چه من در نمایش به دنبال آن هستم، کیمیاگری است. کیمیاگری که امور ساده را به طلاهای درخشان معنا تبدیل می‌کند، در نمایش عروسکی ذاتی وجود دارد که بیان کننده اتفاقی است که توسط انسان قابل انجام نیست. آن گاه به سراغ اشیاء می‌رویم. اشیاء زبان باز می‌کنند، جاندار می‌شوند و آن چه از انجام آن قاصریم را به نمایش می‌گذارند. متاسفانه اجراهایی می‌بینیم که از اساس عروسکی نیستند؛ اما در"مالیخولیای گذر زمان" از اساس یک کیمیاگری عروسکی نهفته است.»